معبر:وبلاگ تخصصي دفاع مقدس
آخرين مطالب

پیکر شهید برونسی کشف شد

همه دوستان من

برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

باز دلم هوای شلمچه کرده است

لحظه شهادت دو بسیجی

اتفاقی در یک قدمی اسارت

شهادت از نگاه خبرنگاران جهان

خدا این بچه‌های نیم وجبی را شهید کند

روایتگری ارثیه ی مادر(س) است

چشمان بارانی جوانان در شلمچه

به همه بگو اینجا دهلاویه است!

وقتی مرتضی موجی شد!

آداب زیارت نور

اولین گزارش از سفر به مناطق جنگی(2)

اروند؛ جایی که دیوانه‌ام می‌کند

اولین سفرنامه مناطق جنگی

پندهای رهبر برای روایتگران نور

25 هزار زائر سرزمين‌هاي نور در دزفول اسكان مي‌يابند

آنجا که دلم جاماند...

در جمع زائران سرزمین نور ...

آرشيو مطالب

ارديبهشت 1390
فروردين 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389
آذر 1389
آبان 1389
مهر 1389

پيوندهاي روزانه

گوگل
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
آرشيو پيوندهاي روزانه

پيوندها

استخاره با قرآن کریم
خرید پستی
اس ام اس فلسفی عاشقانه
سمپادی ها
زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605] »دختر جنجالي در مسجدالحرام + عکس[4007] »زايمان يک دختر در حمام+ عکس[4371] »با اين دختر ازدواج کنيد و جايزه بگيريد+عکس دختر[3567] »آدرس فيس بوک و تصوير الناز شاکردوست+عکس[3618] »ببين اين دختر خوشگله رو مي پسندي؟[5053] »ماجراي زن طلاق گرفته+عکس[2600] »زن کاملا عريان در خيابانهاي اصفهان!!+عکس[7427] »عجب قليوني ميکشه اين دختره واي واي[2814] »اينم لحظه کشف حجاب در تيم ملي ايران +عکس[3555] »اين زن بخاطر بزرگي سينه اش اخراج شد!+عکس[3413] »آيا خواهر نيوشا ضيغمي رو ديديد؟[2823] »افزايش قد بصورت نامرعي و ارزان[349] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[2595] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[2477] »مدرسه دخترانه يهوديان در تهران (عکس)+1391[4483] »لباس اين خانوم هر روز کوتاه تر مي شود ! / عکس[2621] »عشوه جنجالي شيوا بلوريان+عکس[5314] »تصوير يک خانم بي حجاب از صداوسيماي ايران[4375] »شوهر بي ريخت بهنوش بختياري+عکس[5467] »عکس همسر آرايش کرده قهرمان المپيک ايران[2426] »دختر ايراني موتورسوار با شلوار و لباس تنگ+عکس[2414] »تيم فوتبال دختران پرسپوليس قبل از انقلاب+عکس[1212] »عکس لخت شدن يک خانم در فرودگاه[2742] »عکس صحنه اي که سانسور شد![2206] »تصاوير ناياب دختران مانتو پوش در تهران[1864] »تصاوير خيلي ناجور از شناي مختلط در مازندران[2319] »خانمها اين عکس را نبينند[2033] »تفاوت حمام زنان و مردان / عکس[1433] »دختر هندي خوشگل در ايران غوقا کرد+ عکس زيبا[2637] »حرکت جالب دو دختر 17ساله خوشگل+عکس[1350] »ماجراي زن بهداد سليمي در المپيک لندن روشد+عکس[1855] »عکس سمر بازيگر زيباي عشق ممنوع با يک مرد ايراني[1701] »عکس ليلا بلوکات و خواهراش[605عکس هاي دختر بازيگر در فيلم موهن توهين به حضرت محمد(ص آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي : آشنايي با نرم افزار هاي چت . ودوستيابي
music3nter
انتظارحاضر
زندگی زیباست...
Economic jihad
همت مضاعف پارسیان
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دفاع مقدس و آدرس mabar.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





مترجم وبلاگ معبر

پايگاههای دفاع مقدس

سایت جامع دفاع مقدسامتداددیار رنجپایداریپایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی مفقودین و شهدای گمنامپایگاه تخصصی ادبیات دفاع مقدسپایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادتپایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح‌های شیمیاییچهار دیپلماتلوگوی نشریه پلاک هشت

پايگاههاي جنگ نرم

تیم جنگ نرم ایرانیان

همه دوستان من

وضو پوتین دفاع مقدس جنگ mabar.loxblog.comکتاب «همه دوستان من» مجموعه خاطره‌ای است که توسط غلامرضا قلی‌زاده تدوین شده است دربردارنده یازده تا نوزده سالگی فرج محمد قلی‌زاده است؛ رزمنده‌ای که در کنار بسیجیان لشکر 31 عاشورای آذربایجان شرقی، در زمان دفاع مقدس حضور داشته است.

کتاب «همه دوستان من» مجموعه خاطره‌ای است که توسط غلامرضا قلی‌زاده تدوین شده است.

این کتاب محصول چندین ساعت گفت‌وگو با «فرج محمد قلی‌زاده» است و غلامرضا قلی‌زاده این گفت‌وگوی آذری را ترجمه، تألیف و تدوین کرده و انتشارات سریر با همکاری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان آذربایجان شرقی آن را به چاپ رسانده است.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 16:31 - سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب: وضو ,پوتین,دفاع مقدس,جنگ,همه دوستان من,خاطره,خاطره‌نویسی,غلامرضا قلی‌زاده ,
+ |
برگی از خاطرات یک شهید( روزه بی سحری )

شهیدماجرا از آن جا شروع شد که شب قبلش یک گردان از بچه ها، ارتفاعات را دور زده بودند و از سمت چپ رفته بودند آن طرف دشتی که بین ما و دشمن بود و مواضع دشمن را گرفته بودند. 

اما دشمن نیمه شب دشمن متوجه شد و نیروی سنگینی را گذاشت سمت چپ و آن منطقه را گرفت.

حالا بچه های ما گیر کرده بودند جلو. فرمانده لشکر هم پشت بی سیم دلداریشان می داد که :«ما تو فکر چاره ایم.»

 

اما دشت: از خیلی پیش هم ما و هم دشمن آن را پر از مین کرده بودیم. بچه ها بدجوری نگران بودند. صدای شلیک و آتش گلوله از جلو بعد از دشت می  آمد و همه می دانستند بچه ها آن جلو چی دارند می کشند.

علی بیشتر وقت ها همین طوری بود. یعنی بدون آن که به کسی توضیح بدهد یا کسی منتظرش باشد کارش را می کرد. آن شب هم تصمیم گرفته بود بدون سحری روزه بگیرد. هر چه هم ازش می پرسیدیم آخر چرا مرد حسابی؟...  

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 16:15 - سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:شهید,معبر,امام حسین,فرمانده,جبهه ,
+ |
لحظه شهادت دو بسیجی

نگهبانی با چشم های بسته!تند و تند من و عبد الحسین مشغول به کار بودیم. یکی سر گونی را می‌گرفت، یکی هم با بیل توش خاک می‌ریخت.

حسین هم گونی‌ها را روی هم می‌چید.

باصدای سوت هر خمپاره هرسه درازکش می‌شدیم، بعد میان دود و خاک با خنده بلند می‌شدیم.

سنگر آماده شد.

چند تا الوار انداختیم روی سقف سنگر و چند تا پلیت هم روی الوارها.

قرار شد عبدالحسین و حسین کف سنگر را فرش کنند و من برم دنبال لودر. لودر در فاصله حدود دو کیلومتری مشغول کار بود. دویدم بهش بگم سنگر ما آماده است و فقط خاک می‌خواد. هنوز چند متر از سنگر فاصله نگرفته بودم که صدای سوت خمپاره زمین‌گیرم کرد.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 1:10 - پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب: شهادت,بسیجی,کربلای10,کوموله,دمکرات,عراقی‌,,
+ |
اتفاقی در یک قدمی اسارت

عملیات خیبر http://www.mabar.loxblog.comچند نفر از مزدوران عراقی با به دست گرفتن موشک‌های آرپی جی رزمندگان به شهادت رسیده به پایکوبی و رقص در کنار پیکر پاک یکی از شهدای گرانقدر مشغول شدند.

مشاهده این صحنه برایم منزجر کننده و تنفرآمیز بود. به سمت یکی از آن مزدوران نشانه گرفتم و با اولین گلوله و به صورت تک تیر او را به هلاکت رساندم.

دومین عراقی با مشاهده بر زمین افتادن همرزم خود برای لحظاتی مات و مبهوت ایستاد. در همین لحظه متوجه فاصله حدود 60 متری تانک‌های دشمن با خود شدم.

ساخت پل خیبر توسط رزمندگان جهت دستیابی به جزیره مجنون مقدمه‌ای شد برای احداث جاده خاکی معروفی که حدود 4هزار کمپرسی در ساخت آن حضور داشته و بخشی از هور خاکریزی شد تا اتصال به جزیره آسان‌تر شود.

گاهی اوقات پل خیبر مورد تعرض هواپیماهای دشمن واقع می‌شد که به دلیل حضور سامانه‌های پدافند هوایی مخصوصاً توپ‌های ضدهوایی حملات هوایی فوق در اکثر اوقات ناکام می‌ماند و هر وقت که صدمه‌ای به پل وارد می‌شد قطعات آن سریعاً تعویض می‌شد.

 

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 1:0 - پنج شنبه 25 فروردين 1390برچسب: پل,خیبر,جزیره بسیجی,مناطق عملیاتی,شهادت,رزمندگان,
+ |
وقتی مرتضی موجی شد!

چفیه www.mabar.loxblog.comتوی بانک که دیدمش،مرتضی رو می گم . سال های گذشته را توی ذهن ردیف کردم...عملیات خیبر...طلائیه، 62 تا 82 می شه 20 سال...82 تا 89 هم 7سال...روی هم 27 سال!؟ گفتم: « می دونی چند سال ندیدمت مرد؟»

لبخند کم رمقی زد؛ لبخندی که عین سال های جنگ، لبش از هم باز نشد!

ـ حال شما خوبه!

درست مثل 27 سال قبل پاسخ داد؛ با این تفاوت که آن زمان 17 سال داشت و صورتش گندمی و شفاف بود. و البته لبخندی که آن زمان هم لبش باز نمی شد اما حس می کردی خنده تا عمق جان و دلش کش دارد! موهای فلفل نمکی اش را خاراند و گفت: « شرمنده، اسمتون رو فراموش کردم...شما؟»

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 20:54 - سه شنبه 23 فروردين 1390برچسب: عملیات,خیبر,طلائیه,,
+ |
چرا حاجی از پوتین بسیجی آب خورد؟

شهید همت mabar.loxblog.comاول بار هر كس از خودش ممكن است بپرسد چرا؟ وقتی لیوان هست این كار غیر بهداشتی را انجام داد؟ آیا می‌خواست خودش را جلوی دیگران عزیز كند؟ آیا می‌خواست بر نفس خود غلبه كند؟

حاج ابراهیم همت همان ژنرالی است که روزگاری در سپاه 11 قدر بیش از ده هزار نیروی بسیجی و پاسدار، تحت امر او بودند. اینكه فرمانده‌ای در این جایگاه بگوید: «من در پوتین بسیجی‌ها آب می‌خورم» چه نكته‌ای می‌تواند داشته باشد؟

اول بار هر كس از خودش ممكن است بپرسد چرا؟ وقتی لیوان هست این كار غیر بهداشتی را انجام داد؟ آیا می‌خواست خودش را جلوی دیگران عزیز كند؟ آیا می‌خواست بر نفس خود غلبه كند؟

به طور قطع دلیل دیگر این كار می‌تواند این باشد كه بسیجی‌ها عشق من هستند و نباید كسی آنها را تنبیه كند. به هر حال این كار ایشان در یك زمان و مکان خاص تأثیر بسیار بالایی در روحیه بسیجیان داشته است.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 12:22 - چهار شنبه 25 اسفند 1389برچسب: شهيد,حاج ابراهیم,همت,بسیجی,پاسدار,پوتین ,
+ |
عمليات كربلاي 5 با تكبيرهاي با صلابت رزمندگان به پيروزي رسيد

كربلاي mabar.loxblog.com 5صياد زارعي گفت: بر خلاف دستورفرماندهان؛ تكبير گويان سنگرهاي دشمن را فتح مي‌كرديم و همين شعارها بود كه لرزه به اندام دشمن انداخت و باعث شكست و فرارشان شده بود.

صياد زارعي از فرماند‌هان دفاع مقدس توانسته تاكنون در عمليات‌هاي مختلفي از جمله:«بيت‌المقدس، طريق القدس، رمضان، محرم ،مهاباد، والفجر، كربلاي4و 5 » شركت ‌كند وي در بررسي برخي از خاطراتش ‌اينگونه اظهار داشت:

فعاليت‌هاي انقلابي من از شهرستان محل تولدم «اقليد فارس» شروع شد و در كنار مادربزرگم كه به طور مخفي اعلاميه‌ها و نوارهاي امام خميني(ره) را تكثير و منتشر مي‌كرد فعاليت مي‌كردم. 

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 11:55 - چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب: عمليات, كربلاي5,بيت‌المقدس,طريق القدس,رمضان,محرم,مهاباد,والفجر,كربلاي4,رزمندگان,دفاع مقدس,صياد زارعي,
+ |
احمد در نگاه نزدیکترین دوستش

احمد در نگاه نزدیکترین دوستشmabar.loxblog.com  شهید احمد کاظمی به روایت سردار سرلشکر قاسم سلیمانی

هیچ وقت تصور نمی‌کردم که در مورد احمد بخواهم حرفی بزنم. با آن که چندی گذشته من باورم نمی‌شود که احمد شهید شده است. ما خیلی به هم نزدیک بودیم، خصوصاً بعد از جنگ بیشتر به هم نزدیک شدیم. علتش هم غربتی بود که ما بعد از جنگ پیدا کردیم یعنی همین احساس یتیمی، یتیمی نه از این باب که همه می‌گویند، بلکه از باب این که انسان از یک راهی باز می‌ماند، احساسی مثل این که جا مانده و باز مانده است به او دست می‌دهد.

هر چند احمد به آرزویش رسید اما واقعاً حیف شد. او می‌توانست یک جنگ بزرگ را فرماندهی کند، مدیریت کند و شهید بشود. شاید مصلحت الهی همین بود و همین درست بود. این را ما نمی‌دانیم ولی آنچه می‌دانیم این است که احمد می‌توانست خیلی کارهای بزرگی بکند.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 13:30 - 17 دی 1389برچسب: شهید,احمد کاظمی,سردار,سرلشکر,قاسم سلیمانی,عملیات,والفجر4,دشت شیلر,فتح‌المبین,شلمچه,موشک,شهاب 3 ,
+ |
اولین شهید عملیات والفجر4

رزمندگان mabar.loxblog.com
صباح پیری یک امدادگر جانباز است. پس از قطعنامه، شبیه آدم هایی شده بود که به تازگی بیکار شده اند و به همان اندازه دلخور.در همان روزها دفتر ادبیات و هنر مقاومت به «صباح» پیشنهاد کرد تا خاطرات هفت ساله جبهه اش را بگوید. او هم شروع کرد و با حوصله 32 نوار یک ساعتی را پر کرد.

همه آن نوارها، جمله به جمله روی کاغذ نشستند و پس از آنکارد شدن، «نشانه های زخمی خاکریز» را در ردیف کتاب های جنگ قرار دادند. کتابی خواندنی و جذاب که در صفحات اولیه آن آمده:

«بالاخره سه اورژانس تکمیل شد... غیر از این زیر کوه بمو بیمارستانی بود بسیار مجهز... یکی از افرادی که تلاش زیادی در ساخت این بیمارستان کرد، از بچه های مهندسی- رزمی لشکر بود. نام این فرد را اول بار از زبان حاج مجتبی عسکری شنیدم. یک بار که میهمان چادر مهندسی- رزمی بودم، نصف شب نماز شب او را دیدم. همه بچه ها یک زبان می گفتند که او رفتنی است. تلألو اشک هایی را که می ریخت هنوز هم در آیینه ذهنم می بینم. نام او «پیری» بود و اولین شهید والفجر 4.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 22:2 - دو شنبه 15 دی 1389برچسب: امدادگر,جانباز,ادبیات,هنر,مقاومت,کتاب,نشانه های زخمی خاکریز,شهید,عملیات,والفجر4,مقام معظم رهبری,صباح پیری,جزیره,مجنون,
+ |
تو خیلی بی ‌عاطفه‌ای

شهید همت mabar.loxblog.com به رخت‌خوا‌ب‌ها تکیه داده بود . دستش را روی زانوش که توی سینه‌اش کشیده بود ،‌ دراز کرده بود و دانه‌های تسبیحش تند تند روی هم می‌افتاد . منتظر ماشین بود ؛‌ دیر کرده بود .

مهدی دور و برش می پلکید . همیشه با ابراهیم غریبی می‌کرد ،‌ ولی آن روز بازیش گرفته بود . ابراهیم هم اصلاً‌ محل نمی‌گذاشت. همیشه وقتی می‌آمد مثل پروانه دور ما می‌چرخید،‌ ولی این‌ بار انگار آمده بود که برود .

خودش می ‌گفت « روزی که من مسئله‌ی محبت شما را با خودم حل کنم،‌ آن روز،‌ روز رفتن من است.»

عصبانی شدم و گفتم «تو خیلی بی‌عاطفه‌ای. از دیشب تا حالا معلوم نیست چته.»

صورتش را برگردانده بود و تکان نمی‌خورد. برگشتم توی صورتش. از اشک خیس شده بود.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 23:10 - دو شنبه 14 دی 1389برچسب:شهید,حاج همت,همسر ,
+ |
خواستگاری در زمین ،عقد در آسمان

خواستگاری در زمین ،عقد در آسمان mabar.loxblog.comبسیجی رزمنده علی اصغر محمودنیا معلم اسدآبادی در شهریور 60 ،در بیمارستان پادگان ابوذر جبهه سرپل ذهاب دلباخته یکی از پرستاران – پروانه شماعی زاده – می شود . قرار و مدار ازدواج گذاشته می شود .

 پروانه و علی اصغر قرار است بعد از عملیات آتی به قم برگردند و پروانه به حوزه علمیه برود . علی اصغر به معلمی ادامه دهد .

عملیات 11 شهریور - رجایی و باهنر- در سرپل ذهاب انجام می شود .علی اصغر و 12 تن از دوستانش مفقودالاثر می‌شوند . پروانه منتظر جنازه و یا خبر اسارت علی اصغر می شود . در یادداشت های شخصی اش نوشته که در خواب شهید رجایی به او گفته علی اصغر پیش ماست و باغی خرم را به او نشان می‌دهد.

11 ماه بعد دشمن از ارتفاعات سرپل ذهاب عقب نشینی می کند و پیکر پاک علی اصغر محمودنیا و دوستانش به دست می‌آید. پروانه پیکر علی اصغر را در روی ارتفاعات قراویز سرپل ذهاب شناسایی می‌کند. به درخواست پروانه پیکر علی اصغر در کرمانشاه دفن می شود.

... پروانه هم در 18 اسفند 66 در بمباران هوایی شهر کرمانشاه به شهادت می رسد.

منبع : نویدشاهد

معبر
علي سعادت | 22:30 - دو شنبه 14 دی 1389برچسب: بسیجی,رزمنده,شهيد,علی اصغر,محمودنیا,پروانه,شماعی زاده,معلم,پرستار,اسدآبادی,عملیات,مفقودالاثر,رجایی,باهنر,سرپل ذهاب,
+ |
نمی دانم چرا باید اینجا را كند...

تفحص mabar.loxblog.com
در آن اطراف( فكه) پنجاه شهید پیدا كرده بودیم. فكر می كردیم كه دیگر چیزی نباشد. دوروبر را هم كه كندیم، دیگر به چیزی بر نخوردیم و این نشان دهنده این بود كه دشمن پیكر شهدا را در یك جا جمع كرده و چه بسا دوربین های وحشت زدگان صدامی استفاده تبلیغاتی نیز از این صحنه ها برده باشند.

اطراف ارتفاع 112 بود و در گوشه ای یك كامیون ایفای عراقی سوخته بود. در كنارش تل خاكی ایجاد شده بود كه مقدار زیادی آت و آشغال میان آن به چشم می خورد.شنی پاره شده تانكی از میان خاك ها بیرون زده، چند لاستیك نیم سوخته ماشین و دیگر وسایل منهدم شده جزو تل خاك بودند.

«محمد رضا كاكا» از بچه های تهران، كه خدمت سربازی اش را همراه ما در تفحص می گذراند، با نگاهی مشكوك به تل خاك نظر می كرد. كلید كرد كه الاّ و بلاّ اینجا را بكنیم. هر چه گفتیم كه اینجا فقط مقداری آشغال و وسایل جمع شده و بعید است اینجا شهید باشد، نمی پذیرفت.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 13:0 - 12 دی 1389برچسب: فكه,شهید,تفحص,سیم,تلفن,مجروح,پلاك,ارتفاع 112,منطقه,عملیاتی,والفجر «محمد رضا كاكا»,
+ |
ارتفاعی به نام پسِ كله ی جبار

ارتفاعی به نام پسِ كله ی جبار mabar.loxblog.comداشتیم برای حمله آماده می‏شدیم. هر كس به كاری مشغول بود. یكی وصیتنامه می‏نوشت. دیگری وسایلش را آماده می‏كرد و آن یكی وضو گرفته و به لباس و صورتش عطر می‏زد. فرمانده نگاهی به جبّار كرد و گفت: آقا جبّار شب حمله‏ اس‏ها!

جبّار خمیازه كشید و گفت: می‏دانم.

ـ نمی‏خواهی یك دست به سر و صورتت بكشی؟

ـ مگر سر و كله‏ام چشه؟

علی خنده ‏كنان گفت: منظور فرمانده، موهای نازنین كلّه مبارك شماست!

جبّار با اخم به علی نگاه كرد و گفت: سرت به كار خودت باشد. صلاح مملكت خویش خسروان دانند!

دیگر نه فرمانده و نه كس دیگر حرفی زد. این جبّار از آن موجودات عجیب روزگار بود. با آن قد دراز و بدن لاغر و سر و وضع ژولیده، اگر می‏دیدیش چه فكرها كه درباره‏اش نمی‏كردی. اما انصافاً در جنگیدن رو دست نداشت. شجاع و دلیر و بی‏كلّه! اما مشكل اصلی واقعاً كلّه‏اش بود! همیشه خدا موهایش ژولیده و پس كلّه‏اش موها شاخ شده بود! بی‏انصاف نمی‏كرد یك شانه به آن موهایش بكشد كه یك دسته‏اش به طرف شرق و دسته  دیگر به سمت غرب بود. به حرف هیچ ‌كس هم تره خرد نمی‏كرد. 

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 13:37 - 8 دی 1389برچسب:عملیات,ارتفاعات,حاج عمران,«پسِ كلّه جبّار!»,
+ |
خط شکن گردان عطش

خط شکنان گردان عطش http://mabar.loxblog.com
پسرکی بودم کوچک به مجنون گفتم زنده بمان . چگونه مجنون مجرم به عشق را شلاق می زدند .مجنون آرام و بلند و  بی قرار فریاد می زد لیلی ، لیلی ، لیلی ...

آن سو تر در زندان خانه پدر در خلوت دل خویش لیلی در آتش عشق مجنون  می سوخت  و به هر ناله مجنون که به گوشش می رسید زخمی بر تن لیلی نقش می  بست لیلی  بیقرار آرام بلند با سوز دل در خلوت دل خویش از عمق جانش فریاد می کرد: "به مجنون بگوئید زنده بماند"

عشق های کودکی اغلب کوچکند . بزرگتر که شدم عشق هم در من رشد کرد  و من چون مجنون بی قرار  در پی یار خویش بودم از خاطره مجنون، دل به خطر زدم رفتم جنگ . شش ماه در کوه های بلند و سرد کردستان در کوچه های اضطراب  و وحشت در  کمین های پی در پی روحم آنقدر بزرگ شد که دیگر نمی توانستم ببینم من فقط شانزده سال دارم .خیلی بزرگتر از خطر سنم بالا رفته بود .دیگر مرد میدان جنگ و نبرد بودم.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 13:27 - 8 دی 1389برچسب:اهواز,پادگان,شهید باهنر, بسیج,,
+ |
پشت دوربین آسمانی شد

شهید سعید جان بزرگی mabar.loxblog.comسال 1332 ه . ش نوزادی به لطافت و طراوت شبنم های سحری در شهر کرمان زندگانی را آغاز نمود.

او از کسانی بود که محیط فاسد زمان محمدرضای ملعون نتوانست او را به ورطه‌ی فساد بکشاند و عقیده و ایمانش را مختل نماید.

از آن دسته انسان‌هایی که راهی به سوی روشنایی تفکر و تدبر گشودند. اما تلاش برای کسب معاش نتوانست وی را از ادامه تحصیل منع کند و توفیق پیدا کرد که تحصیلات خود را تا دیپلم ادامه دهد و استخدام نیروی هوایی گردد و با سمت اپراتور رادار مشغول بکار شود.

مدتی آنجا شاغل بود ،اما به‌دلیل فعالیت‌ها و تبلیغات مذهبی مجبور شد که از نیروی هوایی استعفا دهد تا بتواند گسترده‌تر عمل نماید ولی استعفایش را قبول نکردند و بالاجبار فرار کرد.

بعد از دو هفته دستگیر و به مدت یک‌ سال در زندان قزل قلعه زندانی شد. با پیروزی انقلاب آزاد گردید . بعد از انقلاب برای تشکیل کمیته انتظامات کرمان ، تاسیس شعبه سازمان تبلیغات اسلامی و تشکیل کلاس‌های عقیدتی و علوم قرآنی زحمات زیادی کشید. از سال 59 به خدمت آموزش و پرورش در آمد و در کنار تدریس، همکاری خود را با صدا و سیمای مرکز کرمان آغاز نمود. 

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 15:16 - 6 دی 1389برچسب:گزارشگر,فیلمبردار,عملیات, کربلای5, شهید,آتشی گوهری,كرمان,صدا وسيما,آموزش و پرورش,لشکر,ثارالله,دوربین,پرتابل,نوار خام ویدئو,آپارات,16 میلی متری,
+ |
وصیت نامه ده نمکی در جبهه

فهمیدده نمکی  http://mabar.loxblog.comم که دیگر باید غزل خدا حافظی را بخوانم .دفتر چه یادداشتم را در آوردم و شروع کردم به نوشتن وصیت نامه: این آخرین برگ از خاطرات من است .در این ساعات پایانی عمرم در زیر این آسمان کبود در بهاری خون بار از پیشگاه خدا برای همه کوتاهی هایم استغفار می کنم

 

شب ها نگهبانی و پاسبخشی و صبح ها توی سنگر و استتار و خاطره نویسی کارمان شده بود .یک روز علی رغم اینکه گفته بودم کسی تردد نداشته باشد سر و صدای گفتگوی چند نفر از بیرون به گوشم خورد .سرم را از سنگر بیرون آوردم و دیدم یکی از بچه های اطلاعات عملیات لشکر به همراه حاج محمد کوثری فرمانده لشکر و دو تا از بچه های مهندسی راست راست در روز روشن آمده اند بازدید خط و کمین ها.سلام علیکی کردیم و از صحبت هایشان متوجه شدم که تصمیم دارند خاکریزی دو جداره از دامنه تپه مقابل در دشت مشرف به دریاچه دربندیخان تا کمین ما ایجاد کنند.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 14:19 - 6 دی 1389برچسب:وصیت,نامه,ده نمکی,جبهه,خاطره نویسی,جنگ,خمپاره,سنگر,شهادت,حلبچه,نگهبانی,پاسبخشی,استتار,
+ |
آخرین شناسایی

آخرین شناسایی http://mabar.loxblog.comهوا سرد سرد بود.

از سوز سرما که تا مغز استخوان هایم نفوذ کرده بود، بالا و پایین می پریدم که برادرم حسن صدایم زد:

- محمد... محمد...

با چشمان گشاد شده و دهان باز نگاهش کردم.

مانده بودم آن همه تحمل را از کجا آورده و چه وقت می خوابد! از روزی که به منطقه آمده بودم، شبی نبود که بیدار نمانده باشد.

- چرا ایستاده ای و نگاهم می کنی؟! هایی تو دستهایم کردم و به طرفش دویدم. رو پا بند نبود. کوله پشتی به دست، جلو سنگر فرماندهی قدم می زد. می دانستم قرار است قبل از شروع عملیات والفجر مقدماتی برای شناسایی به منطقه برویم. بی حرف، روبه رویش ایستادم.

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 14:14 - 6 دی 1389برچسب:شناسایی,عملیات, والفجر مقدماتی,فکه,شهید,غلامحسین افشردی,
+ |
صدای چهل شهید به هم بسته شده

تفحص http://mabar.loxblog.com
من و هوای عطرآگین جبهه‌ها

اسفند سال 60 بود؛ یعنی درست یک سال پس از شهادت عمویم، من در پادگان «المهدی(عج)» چالوس، یک لحظه از اتوبوس چشم برنمی‌داشتم. نیروها یکی‌یکی سوار اتوبوس می‌شدند و من هم ‌چون کبوتری پر و بال بسته، برای رهایی از قفس و رفتن به جبهه لحظه‌ شماری می‌کردم.

 

وقتی می‌خواستم سوار اتوبوس شوم، زمزمه‌هایی شنیدم، می‌گفتند: «در کردستان، پاسداران و نیروهای بسیجی را سر می‌برند و سر آن‌ها را برای خانواده‌هایشان می‌فرستند.»

بعضی‌ها بدون این ‌که چیزی بگویند، از اتوبوس پیاده شدند. اتوبوس می‌خواست به راه بیفتد و هر لحظه ممکن بود من با آن جثه کوچک و نحیف، نتوانم خود را از میان کسانی که داشتند سوار می‌شدند و آن‌هایی که داشتند پیاده می‌شدند، به داخل اتوبوس برسانم. همان موقع شنیدم که به راننده اتوبوس گفتند: «با همین تعداد نیرو که سوار شده‌اند، حرکت کن.»

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 14:10 - 6 دی 1389برچسب:تعاون سپاه,عملیات,«رمضان»,شهيد,شلمچه,مجروح,«والفجر 6»,تفحص,جبهه,
+ |
‌دیروز پل می شدیم از سر دلدادگی

سیم خاردار  http://mabar.loxblog.com
 - فاو بود ، عملیات،گردان خط شکن از لشکر 25 کربلا ، بچه های بسیجی منتظر رمز عملیات ،رمز که خوانده شد بچه ها دل به خطر زدن، توی معبر خوردن به مانع ، سیم خار دار ،حلقوی به هم پیچیده ، نه فرصت باز کردنش بود نه میشد تحملی برای فکر کردن نیز  وقتی نبود ، همهمه ای بود  در دل ها ، شوری در سر ،چه  باید کرد .
 
فرمانده  فکر می کرد بیسیمچی ذکر میگفت  بچه های دعا میخواندند . هر دم خیلی در پندارشان میدوید .
باید که در لحظه تصمیم گرفت .یکی از رزمنده ها با پشت خوابید روی سیم خاردار بچه ها روی شکمش را لگد میکردن و رد میشدن نفر آخری خودش بود رزمنده از تنش خون میریخت . پل شد رزمنده بسیجی تا رها شوند از خصم دشمن زبون .

‌دیروز پل میشدیم از سر دلدادگی برای رهای ؛ امروز نردبانمان میکنند برای خود نمائی

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 14:12 - 4 دی 1389برچسب:فاو,عملیات,گردان,لشکر, 25 کربلا,بسیجی,محرم ,
+ |
این بچه ها یا دیونه شهادتن یا عاشق حسین

این بچه ها یا دیونه شهادتن یا عاشق حسین  http://mabar.loxblog.com
چند سال پیش که تازه اومده بودم اطلاعات عملیات، یکی از بچه ها بهم گفت: فلانی خودت اومدی اطلاعات عملیات یا فرستادنت ؟ عاشقی یا دیونه ؟ گفتم: یعنی چی؟ گفت: کسی که می یاد اطلاعات عملیات ، یا دیونه شهادته ، یا عاشق حسین . تو کدومشی ؟
من و الهی فکر نمی کردیم ، عملیات شناسایی این قدر پیچیده باشد . خیلی عجیب بود . اروند ، وقتی کنار ساحلش هستی ، فکر می کنی رود در حالت جزر است ، ولی وقتی وسط اروند می روی ، می بینی تازه رودخانه در حالت مد است.

از بویه شماره هشت که در دریا بود و چراغ فانوس دریایی داشت ، تا سکوی الامیه ده کیلومتری فاصله بود . قرار شد آزمایش کنیم ، قایق را به لنگر قایق عاشورا مجهز کنیم ، با قایق تا بویه هشت برویم ، بعد لنگر را در آب بیندازیم ، با غواصی به طرف سکو برویم و بعد از شناسایی به طرف قایق برگردیم . 

معبر

ادامه مطلب
علي سعادت | 20:10 - 3 دی 1389برچسب:اطلاعات,عملیات,سکو, الامیه,شهید, غواص,دوشکا,توپ,عراقی,بویه,عاشق,حسین,جبهه,شهادت,
+ |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 17 صفحه بعد

منوي اصلي
خانه
پروفايل مدير وبلاگ
پست الکترونيک
آرشيو وبلاگ
عناوين مطالب وبلاگ

درباره وبلاگ

به وبلاگ معبر خوش آمديد (تخصصي دفاع مقدس)

نويسندگان

علي سعادت

موضوعات مطالب

دفاع مقدس
رسانه ها،اخبار،مطبوعات
خاطرات
كتاب،شعر،داستان،طنز
شهدای گمنام
خانواده شهدا
عملیات ها
بسیج
مناطق عملیاتی
جانبازان
آزادگان
سرداران،شهدا
فرهنگ دفاع،جبهه
فرهنگ ایثار و شهادت
دل نوشته ای با شهدا
جشنواره ،مسابقات
فضاي مجازي،جنگ نرم و...
سينما ،تئاتر،تلويزيون
راهيان نور

نشانك وبلاگ معبر
معبر - وبلاگ تخصصي دفاع مقدس

كد لوگوي معبر

ساير امکانات

RSS


ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 667
تعداد نظرات : 60
تعداد آنلاین : 1

مسابقات وبلاگ نويسي

مسابقه بزرگ وبلاگ نویسی سبک بالان به مناسبت هفته دفاع مقدس

اولین جشنواره «وبلاگ‌نويسی دفاع مقدس» در يزدجشنواره وبلاگ نویسی حماسه نگاران بسیج و انقلاب اسلامیجشنواره وبلاگ نویسی تبیان در حال برگزاری است . ثبت نام کنید